دزدی کودک
دزدی کودک:
دزدی عملی است که در آن شخص مال دیگری را بدون اجازه و اطلاع او بر می دارد و خود را صاحب آن می داند. معمولا زمانی دزدی در کودکان خودش را نشان می دهد که مفهوم مالکیت و من و تو در آن ها بوجود آمده باشد، این مفهوم تقریبا در 4 یا 5 سالگی پیدا می شود. کودکی که معنی و مفهوم مالکیت را درک نکرده و به حدود آن آگاه نیست و فرق مال خود و مال دیگران را نمی شناسد. اگر دست به مالی بزند و آن را از آن خود کند، نباید این عمل او را به حساب دزدی گذاشت.اکر در مقال کودک دچار مشگل شدید میتوانید از یک روان شناس کمک بگیرید .
دزدی در کودکان کمتر از 4و5 سال نسبتا نادر است. اما هنگامی که مفهوم “مالکیت” و همچنین مفهوم “من” و “تو” یعنی جدایی شخص از دیگری برای کودک معنا می یابد، دزدی نیز تدریجا بوجود می آید و به لحاظ شرایط محیطی ممکن است تقویت یا خاموش گردد.
دزدی کردن در بچه های پیش دبستانی عمل شایعی است زیرا به تازگی با مفهوم مالکیت داشتن و رعایت حریم خصوصی آشنا شده اند. بچه ها تقریبا از سن 4 سالگی با مفهوم مالکیت آشنا می شوند. حتما دیده اید که کودکان خردسال تمایلی به دادن اسباب بازی خود به کودکان دیگر ندارند. در سن 4 یا 5 سالگی، کودکان خود را محور جهان می پندارند و حتی تصور می کنند که والدین بیشتر متعلق به آن ها هستند تا خواهران و برادرانشان. لذا آن ها تصور می کنند که می توانند هر چیزی را که می خواهند بردارند و غالبا اشتباه بودن این عمل را نمی پذیرند.
اقتضای هر سن:
ظاهرا ماجرا این است که کودکی وسیله یا چیزی را که مال خودش نیست برداشته و با خود به خانه آورده. اما واقعیت این است که بچه ها در سنین مختلف به دلایل مختلف، ممکن است به وسایل دیگران دستبرد بزنند. این دلایل آنقدر با هم فرق دارند که دیگر اسم همه این کارهای به ظاهر مشابه را نمی توان “دزدی” گذاشت.
تا قبل از 5 سالگی:
برای کودکان 5-3 ساله، برداشتن وسایل دیگران عمل عادی و معمولی است. چرا که هنوز مفهوم مالکیت و حریم خصوصی را درک نمی کنند. آنها به سختی می فهمند که نباید چیزی را که متعلق به آن ها نیست، بدون اجازه بردارند، زیرا که در مرحله خود محوری از رشد خود هستند و تصور میکنند که هر چیز در اختیار آن ها است و هر کار که بخواهند می توانند انجام دهند. بنابراین بهتر است پدرو مادرشان آن ها را به دلیل این رفتار (برداشتن بدون اجازه اشیاء دیگران) تنبیه و سرزنش نکنند. در عوض، فرصت خوبی برای آن ها است که درباره موضوع مالکیت و اشتباه بودن عمل کودک با او صحبت کنند.
بچه های خیلی کوچک گاهی اشیایی را که دوست دارند بر می دارند، بدون اینکه بدانند برای داشتن آنها باید پول داد. آنها نمی دانند برداشتن چیزها بدون پرداخت پول کار غلطی است. آنها هنوز مفهومی به نام “دزدی” را نیاموخته اند.
کودکان 12-7 ساله:
کودکان از حدود 6 سالگی به بعد، نه تنها مفهوم مالکیت را درک می کنند، بلکه به تدریج قادرند به اشتباه بودن عملشان نیز پی ببرند. زمانی که آن ها شروع به درک اینگونه مفهوم ها می کنند، والدین باید حد و مرز های مالکیت و رفتارهایی که به آن ها “دزدی” گفته می شود را برای آن ها روشن سازند.
کودکان 19-12 ساله:
دزدی کردن در نوجوانان می تواند علل گوناگون داشته باشد . آن ها مسلما می دانند که نباید دزدی کنند، اما ممکن است بخاطر هیجان اینکار دست به دزدی بزنند یا چون دوستان آن ها دزدی می کنند آن ها هم اینکار را بکنند. بعضی از نوجوانان فکر می کنند ممکن است کسی متوجه کار آنها نشود یا بتوانند از زیر تنبیه دزدی در بروند. در نهایت دزدی برای برخی از نوجوانان راهی برای یاغی گری و اعتراض به وضع موجود است. البته دلایل پیچیده تری هم برای دزدی کودکان و نوجوانان وجود دارد. اینکار می تواند نشانه ای از این باشد که آنها در شرایط پر استرسی قرار دارند که ممکن است در خانه، مدرسه یا در گروه دوستان باشد.
علت دزدی در کودکان
گاهی آنها برای نشان دادن عصبانیت یا برای جلب توجه اینکار را می کنند. گاهی وقتها بچه ها چیزی را می دزدند که آرزو دارند داشته باشند اما به دلیل مشکل مالی نمی توانند تهیه کنند. در بدترین حالت ممکن است دزدی آن ها بخاطر تامین نیازهای حال برای خرج اعتیاد باشد. علت دزدی فرزندان هر چه که باشد والدین باید اول مشکل ریشه ای را شناسایی کنند و سعی کنند علت اصلی را از بین ببرند.
دزدی کردن کودکان عملی بسیار شایع است. البته در گروهای سنین مختلف مفهوم برداشتن یا دزدی کردن از وسایل دیگران متفاوت است. اگر دزدی در کودکان کمتر از 3 سال انجام شود. از اهمیت جزایی برخوردار نیست، چون این عمل به صورت اتفاقی انجام شده، حتی تا 5 سالگی نیز به دلیل اینکه حس مالکیت در کودکان ایجاد نشده، این امر، یک عمل عادی است و نمی توانید بیان کنید که کودک از روی قصد و نیت قبل این عمل را انجام داده است.
کودک بزهکار:
کودکانی که بطور پنهانی مال دیگران را تصاحب می کنند دارای مشخصات خاص افراد بزهکار می باشند. ولی مشخصاتی نظیر احساس کم ارزشی، عدم محبوبیت در بین گروههای هم سن و احساس تهاجم و پرخاشگری از خود نشان می دهند. در واقع این افراد آمادگی این را دارند که درگیریهای قانونی پیدا کنند و به حقوق دیگران تجاوز کنند.
آمارها نشان می دهد که اکثر افرادی که دست به سرقت می زنند دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند. میزان احساس مسئولیت، رعایت اخلاقیات یا ملاحظه حقوق و خواسته های دیگران در این افراد کم است. رفتار این افراد سراسر زیر نفوذ نیازهای شخصی خودشان صورت می گیرد. به عبارت دیگر کمبود یا ضعف وجدان، عدم اعتماد به نفس، فقدان احساس گناه، فرار از مدرسه و منزل، خود محوری، نگرش درنده خویی نسبت به دیگران، بی احساسی و بی تفاوتی نسبت به حقوق دیگران به صورت دروغ، دزدی، کلاه برداری، تخریب اموال دیگران هستند، وقتی گرفتار قانون می شوند، تنبیه، تغییری در رفتار آن ها ایجاد نمی کند. این نوع شخصیت یکی از شدیدترین و جدی ترین اختلال های روانی است و واقعا نیاز به درمان دارد.