طلاق

طلاق

طلاق  چیست ؟

طلاق از نظر لغوی به معنی رها شدن می باشد .که این رها شدن  میتواند برای برخی خوب نباشد و یک انتخاب اشتباه باشد. ما در موسسه استان مهر در مشهد  با همراه ودر کنارشما بودن  بهترین راه را به شما نشان میدهیم ودر این مقاله هم میخواهیم  ازجوانب مختلف طلاق را شما را آگاه سازیم. طلاق را اغلب راه حل رايج و قانونی عدم سازش زن و شوهر، فروريختن ساختار زندگی خانوادگی ، قطع پیوند زناشويی و اختلال ارتباط والدين با فرزندان هم  تعريف كرده اند .

مفهوم دیگری که نزدیک به طلاق است؛ گسستگی عاطفی یا طلاق عاطفی است. گسستگی عاطفی به هر موقعیت خانوادگی اشاره دارد که یکی از والدین حضور مستمری نداشته باشد.در گسستگی عاطفی همسران زیر یک سقف زندگی می کنند درحالی که ارتباطات بین آنها کاملاًقطع شده یا بدون میل ورضایت است. طلاق عاطفی نماد وجود مشکل در ارتباط سالم وصحیح بین زن وشوهر است.

نظر گاتمن:

طبق نظر گاتمن خانواده ای که به اساسی ترین نیازهاي روانی کودک که تامین عاطفه و محبت عمیق و مامنی گرم و مطمئن  می باشد، بی اعتنا باشد و یا شخصیت اعضای آن مورد بی احترامی واقع شوند، بویژه اگر جوی سالم بر محیط خانه حکم فرما نباشد، طبیعی است که فرزندان بیشتر از این خانواده ها آسیب دیدگان فردا خواهند بود.

وقتی انسان وارد رابطه زناشویی میشود بطور متوسط پنجاه سال در این رابطه باقی میماند. زن و مردي که ازدواج میکنند باید بتوانند خود را با نیم قرن تحولات اجتماعی و رشد تغییرات متقابل یکدیگر تطبیق دهند وگرنه رابطه شان با مشکل روبرو میشود.با گذشت نیم قرن تغییرات زیادي در ارزشهاي مردم و نحوه زندگیشان رخ میدهد که هیچ زن و شوهري از آن مستثنی نخواهند بود.

طلاق عاطفی

در خصوص طلاق عاطفی تاکنون نظریات بسیاری ارائه شده است .از جمله مشکلات وتعارضات باعث پیدایش طلاق عاطفی در خانواده، دایره وسیعی دارند. که شامل ناهماهنگی ها، تفاوت های شخصیتی، عدم همگرایی در شیوه های تربیتی فرزندان، اختلاف نظر ها در مورد فعالیت های مختلف، کمبود یا نبود مهارت های ارتباطی، تنوع جویی ها یا فزون طلبی ها، تصمیم به ازدواج بر اساس رفع نیازهای مختلف، مشکلات اقتصادی و خشونت های خانگی می باشد.

در خصوص طلاق عاطفی و تعارضات زناشویی پیش از این پژوهش هایی انجام شده است .گروهی به بررسی رابطه تعارضات زناشویی و طلاق عاطفی در زنان مراجعه کننده به دادگاه های شهرتهران پرداخته اند وبدین نتیجه دست یافته اند که تعارض زناشویی متغیرپیش بین مناسبی برای طلاق عاطفی است.

پیوند زناشویی یک موهبت الهی و یک پیوند ملکوتی است که باید به آن، ارزش و بهای فراوانی داده شود و مهمتر از این پیوند، استواری بنای خانواده می باشد و این مهم مگر در محیطی مملو از محبت و عاطفه و با پرورش و تربیت فرزندانی صالح و شایسته بدست نمی آید.

خانواده در زمره عمومی ترین سازمانهای اجتماعی است و نیزباید کانونی برای صفا و صمیمیت اعضای آن باشد. مرکزی که درآن تنهایی ها، تضادهای روانی، تنفرها، کیفرها، بدگمانی ها، حسادت ها و بیزاری ها جایی نداشته باشند.

خانواده از هم گسسته :  به هر موقعیت خانوادگی که یکی از والدین حضور مستمری نداشته باشد اشاره داردو ساختار مطلوبی برخوردار نیست و کارکردهای هر یک از اجزای  آن نتیجه مثبتی را برای کل خانواده در بر ندارد.

خانواده سالم :  وضعیتی از خانواده را توصیف می کند ،که پدر و مادر هر دو درخانه حضور مستمر و پایداری دارند.

 

مهمترین علل طلاق:

1-انتخاب ناصحیح اولیه در ازدواج. 2-نداشتن یک نوع ارزش. 3-اعتیاد .4-زیاده طلبی یا مصرف گرایی. 5-عدم شناخت کافی. 6-عدم توافق اخلاقی.  7-عدم علاقه.  8-دخالتهای دیگران.  9-خودخواهی ها . 10-فقر.  11-اجبار به ازدواج.

آسيب هاي زندگی زناشویی ازهم گسسته:

1انکار: در خانواده های از هم گسیخته، اعضای خانواده مسائل خود را انکار می کنند به همین دلیل نمی توان در حل مسائل آنان قدم برداشت.

2ارضا نشدن نیازهای اعضای خانواده: در خانواده مسأله دار، نیاز اعضای خانواده برآورده نمی شود و جو نامطلوبی بر آن حاکم است.

3- فقدان انعطاف و صمیمیت:  در خانواده های از هم گسیخته، صمیمیتی بین اعضا وجود ندارد لذا برای حل مسائل خود از انعطاف لازم برخوردار نیستند.

4روابط نامطلوب: در خانواده های از هم گسیخته، افراد با هم در عناد و دشمنی بوده و بین آنها روابط مطلوبی وجود ندارد.

5حاکمیت مقررات خشک: در خانواده های از هم گسیخته، همه اعضای خانواده مجبور به اطاعت از دستورات رییس خانواده اند.

6- جنگ قدرت و نبود آزادی: از آزادی و دموکراسی در خانواده های از هم گسیخته خبری نیست و ساختار خانواده، بر عدم اعتماد، سرزنش و انتقاد اعضاء از هم پا گرفته است.

دلایل طلاق عاطفی

مشکلات وتعارضات باعث پیدایش طلاق عاطفی در خانواده، دایره وسیعی دارند که شامل ناهماهنگی ها، تفاوت های شخصیتی، عدم همگرایی در شیوه های تربیتی فرزندان، اختلاف نظر ها در مورد فعالیت های مختلف، کمبود یا نبود مهارت های ارتباطی، تنوع جویی ها یا فزون طلبی ها، تصمیم به ازدواج بر اساس رفع نیازهای مختلف، مشکلات اقتصادی و خشونت های خانگی می باشد.

نداشتن آمادگی لازم برای ازدواج، وجود مشکل در ارتباط متقابل زوجین و زندگی مشترک زمینه بحث های مکرر را ایجاد می کند.در گذشته ازدواج های اجباری توسط خانواده ها به فرزندان تحمیل می شد اما امروزه بعضاً خود افراد به دلیل ثروت ، زیبایی ، تحصیلات یا موقعیت اجتماعی طرف مقابل، این ازدواج را به خود تحمیل می کنند یا ازدواج هایی بر اساس شدت نیازهای مختلف مانند گریز از تنهایی، بچه دار شدن یا نیاز جنسی صورت می گیرد که در صورت عدم رفع نیاز خاص به شکل مطلوب ، روابط به مرور به سردی می گراید.

طلاق و کودکان

کودکانی که والدینشان از ازدواج خود راضی نیستند. اما با هم زندگی می‌کنند، ممکن است تحت‌تأثیر تنش ناشی از روابط آن‌ها به اضطراب یاافسردگی مبتلا شوند.

کودکان پس از جدایی پدر و مادرشان نیز به اضطراب عاطفی دچار می‌شوند. کودکان بزرگ‌تر بهتر می‌توانند انگیزه‌های پدر و مادرشان را برای طلاق درک کنند. این کودکان ممکن است به خاطر اثراث طلاق بر آینده خود نگران باشند یا این که احساس تنهایی داشته باشند.

کودکان هنگامی که پس از جدایی هم با پدر و هم با مادر رابطه مداوم دارند، در وضع بهتری به سر می‌برند تا هنگامی که فقط یکی از آن‌ها را به‌طور منظم می‌بینند.

طلاق هماهنگی میان والدین، مسائل نگه‌داری کودک و حق ملاقات را در برمی‌گیرد.

شواهد حاکی از آن است که نوجوانانی که در خانواده‌های تک والدی بزرگ شده‌اند ، بیش از همسالان خود که در خانواده‌های دو والدی تربیت شده‌اند، به سمت رفتارهای پرخطر تمایل دارند.

  • فرزندان طلاقی که با هر دو والدین و یا شخصی که حضانت آنها را بر عهده دارد رابطه‌­ی خوبی داشته باشند، به مشکل نمی­خورند. مانند بزرگسالانی که با هم سازگارند. ولی آن والدین لزومی برای ادامه زندگی مشترک و زندگی در یک خانه ندارند.
  • فرزندان طلاق از داشتن والدینی که از نظر احساسی باثبات هستند، سود میبرند. بزرگسالانی که در صورت طلاق، به حدی خوب و بهبود یافته باشند که بتوانند وظیفه‌­ی پدر و مادری خود را اعم از به وجود آوردن ثبات، داشتن دیسیپرین مناسب، ارائه عشق و بازخورد احساسی را به درستی ادا کنند. ولیکن این والدین لزومی به عدم طلاق و یا زندگی در زیر یک سقف ندارند.

سوالات متداول

1)باورهای اشتباه درباره طلاق چیستند ؟

1- طلاق به معنای این است که شما آدم خوبی نیستید . 2 -طلاق به این معناست که شما شکست خورده هستید . 3- طلاق به این معناست که مشکل شخصیتی دارید.  4-وقتی ازدواج می کنید تا پای جان باید با فرد بمانید و از او جدا نشوید.  5-طلاق امکان ازدواج مجدد خوب را از شما می گیرد.  6-طلاق برای فرزندان بسیار زیان بار است .  7 -با لباس سفید عروس به خانه همسر می روی و با کفن سفید برمیگردی

2)فرزندم بعد از طلاق ما دچاررفتارهای بد و پرخاشگرانه، غم و اندوه و ترس و اضطراب شده است .چگونه با او رفتار کنم ؟

طلاق والدین تجربه سختی برای فرزندان است .باید بپذرید که واکنش های هیجانی منفی آنها طبیعی است . با آنها حرف بزنید و نشان دهید که به آنها حق می دهید چنین احساساتی داشته باشند . هنگام ابراز خشم ، از تنبیه و مقابله به مثل جدا بپرهیزید. اما بین احساس خشم و رفتار پرخاشگرانه مرز بگذارید و توضیح دهید که آنها حق دارند عصبانی شوند اما حق توهین یا کتک زدن ندارند . به او فرصت دهید افکار و احساساتش را بیرون بریزد(از طریق داستان گویی ، ورزش ، هنر و بازی درمانی توسط یک روانشناس)