افسردگی
افسردگی
- افسردگي، غمگيني و اندوه بسط يافته و مداومي است كه فراتر از حالت معمول غم و ملالت ميباشد و با مجموعهاي از علايم زيستي و بدني، شناختي، رفتاري و عاطفي همراه است.
- احساس بي ارزشي، احساس گناه افراطي، تنهايي و انزوا، غمگيني، يأس و نااميدي، بدبيني و احساس بي كفايتي از نشانههاي معمول و همراه افسردگي ميباشد.
- وقتي افسردگي شديد بوده و در اعمال رواني، اجتماعي، شغلي و تحصيلي تداخل نمايد و براي مدت زمان معنيداري تداوم يابد، آنگاه ميتوان گفت كه اين نوع از افسردگي حالت متفاوتي از افسردگي طبيعي بوده و شكل بيمارگونه آن است.
- افسردگي چه از نوع طبيعي باشد و چه از نوع افراطي و ناسازگارانه آن با مجموعه اي از علايم و نشانه ها همراه است كه بهتر است هر شخصي آنها را بشناسد و احياناً از وجود احتمالي آنها در خود آگاهي يابد. زيرا شناخت مشكل بخش مهمي از فرآيند حل مشكل است.که در این راستا بهتر است از بهترین درمانگر کمک بگیریم .
چه کسی افسرده میشود؟
افسردگی چیزی نیست که فقط برای افراد غیرعادی یا دارای مشکلات روانی اتفاق بیافتد، بلکه در همه جا و برای همه کس محتمل است. گاه همراه با اضطراب (که از افسردگی شایعتر است) اتفاق می افتد، افسردگی سرماخوردگی شایع مشکلات هیجانی است.
هر ساله، تعداد زیادی از افراد به افسردگی اساسی مبتلا می شوند . 25 %زنان و 12 %مردان، دوره هایی از افسردگی اساسی را در طول زندگی خود تجربه می کنند. احتمال بازگشت و عود یک دوره از بیماری، بعد از اولین دوره نیز بسیار بالاست. خوشبختانه، درمانهای اثربخش زیادی برای کاهش احتمال عود بیماری وجود دارد. دلیل تفاوت میزان شیوع افسردگی در دو جنس کاملاً مشخص نیست. دلیل احتمالی آن ممکن است، این باشد که زنان بیشتر تمایل به ابراز احساس غمگینی و خودانتقادگری دارند، در صورتی که مردان ممکن است ماسک بزنند و افسردگی خود را در پس مسائل دیگر نظیر سوءمصرف الکل و مواد پنهان کنند. بهعلاوه زنان از کودکی آموخته اند که وابسته و درمانده باشند. همچنین زنان احتمالاً منابع پاداش دهنده کمتری نسبت به مردان دارند و ممکن است موفقیت هایشان کمتر دیده شود.
دلیل افسردگی چیست؟
هیچ دلیل واضح و مشخصی برای ابتلا به افسردگی وجود ندارد. ما افسردگی را “چند وجهی” در نظر میگیریم. بدین معنا که عوامل متعددی می توانند در بروز آن دخیل باشند. این عوامل میتوانند بیوشیمیایی، بین فردی، رفتاری یا شناختی باشند.
افسردگی می تواند در بعضی از افراد تحت تأثیر یک دسته از این عوامل ایجاد شود، ولی به طور معمول علت آن مجموعه ای از تمام این عوامل است.
عوامل بیوشیمیایی، شامل استعداد ژنتیکی خانوادگی و وضعیت بیوشیمیایی مغز شما در حال حاضر می باشد. تعارضات و فقدان ها در روابط بین فردی نیز عواملی هستند که می توانند باعث بروز افسردگی شوند. عوامل رفتاری مانند افزایش استرس و کاهش تجارب مثبت و لذتبخش عامل دیگری برای بروز افسردگی به حساب می آیند. عوامل شناختی مؤثر در افسردگی نیاز شامل روش های ناسازگارانه و تحریف شده تفکر هستند.
علت بوجود آمدن افسردگی در افراد بر حسب سن، جنس و شرایط بیولوژیک آنها متفاوت است. شایع ترین علل افسردگی شامل:
سابقه خانوادگی یا ژنتیک: اگر سابقه خانوادگی افسردگی و یا دیگر اختلالات خلقی وجود داشته باشد، فرد بیشتر در معرض ابتلاء به افسردگی است.
تروما یا آسیب در دوران کودکی: برخی از وقایع بر نحوه ی واکنش بدن به ترس و شرایط پر استرس اثر می گذارد. تجربه اتفاقی تلخ یا وحشتناک می تواند در آینده باعث بروز افسردگی شود.
ساختار مغز:
فعالیت کم لوب فرونتال در مغز می تواند خطر ابتلاء به افسردگی را افزایش دهد. با این حال هنوز مشخص نیست که این اتفاق بعد از شروع علایم افسردگی رخ می دهد یا پیش از آن!
داشتن برخی از مشکلات جسمی نیز میتواند فرد را در معرض خطر ابتلاء به افسردگی قرار دهد.
مثل:
- بیماری مزمن (سرطان،ام اس، مشکلات تیروئید)
- بی خوابی
- درد مزمن (میگرن، درد های مفصلی)
- اختلال بیش فعالی و کمبود توجه (ADHD)
- استفاده از مواد مخدر، داشتن سابقه استفاده از مواد مخدر و الکل
- مصرف برخی از داروها
- کمبودهای ویتامین در بدن ( مثل ب ۱۲)
گاهی هرگز علل افسردگی در افراد مشخص نمی شود.
ملاکهای تشخیص افسردگی عبارت اند از:
- افسرده بودن خلق و خوی در بیشتر روزها، تقریباً هر روز.
- کاهش آشکار علاقه یا میل به هر نوع فعالیت در زندگی.
- کاهش یا افزایش قابل توجه وزن بر اثر کاهش یا افزایش اشتهای غذا خوردن.
- بی خوابی یا پرخوابی در غالب شب ها.
- افزایش یا کاهش اعمال روانی حرکتی یا فعالیتهای ذهنی.
- خستگی یا کاهش انرژی.
- احساس بی ارزشی یا گناهکار بودن.
- کاهش توان اندیشیدن یا تمرکز ذهن و تصمیم گیری.
- اندیشیدن به مرگ (نه ترسیدن از آن) و به خودکشی، بدون داشتن طرحی برای آن، یا اقدام به خودکشی با طرحی از پیش ریخته.
انواع افسردگی
بسته به شدت علائم ، افسردگی می تواند به دسته بندی های متفاوتی تقسیم شود. برخی افراد افسردگی را خفیف و موقتی تجربه می کنند، در حالی که برخی دیگر اختلال افسردگی شدید و مداوم را تجربه می کنند.
اختلال افسردگی به چند دسته طبقه بندی میشود:
- اختلال افسردگی اساسی
- اختلال افسردگی مداوم(دیس تایمی)
- افسردگی مانیک یا اختلال دوقطبی
- روانپریشی
- افسردگی پریناتال (دوران بارداری و پس از آن)
- ملال پیش از قاعدگی
- افسردگی فصلی
- افسردگی موقعیتی
- افسردگی آتیپیک
رفتار چگونه بر افسردگی تأثیر میگذارد؟
در زیر فهرست عوامل رفتاری دخیل در افسردگی را مرور میکنیم:
-
فقدان پاداش
آیا اخیرا در زندگی خود، یک فقدان مشخص را تجربه کرده اید؟ مثل از دست دادن شغل، یک رابطة دوستانه یا صمیمانه؟
افرادی که در زندگی خود استرس زیادی را تجربه می کنند، بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار می گیرند، به خصوص زمانی که مهارتهای کافی و مناسب برای مقابله با این مسائل را نداشته باشند.
-
کاهش رفتارهای پاداش دهنده
آیا در مقایسه با گذشته، فعالیتهای پاداش دهندة کمتری انجام می دهید؟
افسردگی با کاهش فعالیت و انزوا مشخص می شود. افراد افسرده وقت زیادی را برای رفتارهای منفعلانه و غیر پاداش دهنده از قبیل تماشای تلویزیون، دراز کشیدن در بستر، فکار کردن به مشکلات و شکایت بردن به نزد دوستان صرف می کنند. آنها زمان کمتری را صرف فعالیت های چالش برانگیز و پاداش دهنده نظیر تعاملات اجتماعی، ورزش، فعالیت های خلاقانه، یادگیری و کارهای مفید می کنند.
-
فقدان خود پاداشدهی
بسیاری از افراد افسرده نمی توانند به رفتارهای مثبت خود پاداش دهند. به ندرت خودشان را تحسین کرده یا پولی برای خود خرج می کنند. در اکثر موارد آن ها فکر می کنند آنقدر بارزش نیستند که خود را تحسین کنند. برخی دیگر هم معتقدند، اگر خود را تحسین کنند، تنبل شده و به کم راضی میشوند.
-
عدم به کارگیری مهارت ها
آیا مهارتهای اجتماعی یا مهارت های حل مسئله دارید که به کار نمی برید؟
افراد افسرده در ابراز جرأتمندانه خود، نگهداشتن دوستی ها یا حل مسائل به وجود آمده در ارتباط با همسر، دوستان یا همکاران خود مشکل دارند. از آنجایی که آنها این مهارتها را ندارند یا در صورت وجود، از آنها استفاده نمی کنند، تعارضات بین فردی بیشتری دارند و فرصتهای کمتری جهت ایجاد شرایط پاداش دهنده برای خود فراهم می کنند.
-
خواسته های جدید
آیا خواسته های جدیدی هستند که برآورده کردن آنها به شما تنش وارد کنند؟
نقل مکان به یک محل جدید، شروع یک کار جدید، والد شدن یا خاتمه دادن به یک رابطه و سعی در پیدا کردن دوستان جدید، مثال هایی از مواردی هستند که می توانند برای بسیاری از افراد استرس زا باشند.
- قرار گرفتن در موقعیتی که احساس درماندگی کنید
- قرار گرفتن در شرایطی که بهطور مستمر تنبیه کننده است.
- اجتناب و انفعال
شما ممکن است از تجربیات یا احساسات ناخوشایند یا مشکل ساز اجتناب کنید. این کار منجر به پاداش های کمتر و احساس درماندگی بیشتر می شود.